۱۳۸۶ خرداد ۱۳, یکشنبه

در دفاع از جنبش "اکس مزلم"

در دفاع از جنبش "اکس مزلم"
مسعود رازی
اخیرا مخالفین انجمن "اکس مزلم" سکوت خود را شکسته و دست به انتقاد از این حرکت زده اند. ولی متاسفانه بنظر میرسد که این حملات صرفا با انگیزه های سازمانی صورت میگیرد و نقد کنندگان بدون داشتن کوچکترین اطلاعی از چند و چون تشکیل این انجمن و صرفا با تکیه روی نام آن قصد بی اعتبار کردن آن را دارند. هدف من این است که حداقل نشان دهم تا چه حد نقدهای عنوان شده تا کنونی بی پایه است و فقط قلم فرسایی و آسمان و ریسمان بافتن نگارندگان آن است. نقد کنندگان حتی زحمت رجوع به سایتهای رسمی این حرکت را به خود نداده و شروع به صدور احکام خود کرده اند. صرف چند دقیقه وقت کافی است تا پوچی این قلم فرساییها روشن شود. ادعاهای طرح شده این است که اینها با مذهب بطور کلی مخالفتی ندارند. سر نخ این جریان در دست بورژوازی غرب است و هدف آن یارگیری برای مسیحیت میباشد! با اشاره به اینکه زمانی جنگ سردی وجود داشت، گفته میشود که این حرکت نیز جنگ سرد غرب علیه اسلامیون است! همه این ادعا ها البته میتواند درست باشد. ولی کسی که چنین اتهامات سنگینی به کسی می زند باید حداقل سند و مدرکی در اثبات ادعای خود ارائه دهد. نویسندگان این مطالب از ما انتظار دارند که ادعاهای آنها را قلمبه و خشک و خالی و بدون سند و مدرک قورت داده و بپذیریم. من حتی به پیشنهاد یکی از این نگارندگان کلمه "اکس مزلم" را به گوگل دادم. راستش بر خلاف ادعای عنوان شده لیستی از تشکلات اکس مزلم در سراسر دنیا را دریافت نکردم. یکی از اولین انتخابها ویدیو کلیپی از تلویزیون عربی زبان
Memri TV
بود که با زنی مصاحبه میکرد و این زن با حرارت در حال محکوم کردن جنایتهای اسلامیستها بود. البته میتوان یک حرکت را بطور ابژکتیو و بر مبنای تاثیر آن بر روی جامعه مورد قضاوت قرار داد و برای مثال در این مورد به نتیجه رسید که بله اکس مزلم آب به آسیاب مسلمانان میریزد. یا اکس مزلم به فعالیت مخالفین واقعی مذهب لطمه میزند. ولی منقدین تاکنونی این کار را هم نکرده اند. من میتوانم بگویم که تاکنون حرکت اکس مزلم باعث شده که افکار عمومی متوجه شود که تمام "کله سیاه ها" اولا مسلمان نیستند. در ثانی آنها بخشا در یک نبرد مرگ و زندگی با اسلامیستها قرار دارند. بعلاوه این حرکت باعث افزایش احترام افکار عمومی نسبت به این "کله سیاه ها" شده که تاکنون در رسانه ها همواره با ریش و پشمی های اسلامی تداعی می شده اند. من در ادامه تنها سعی میکنم آنچه را که با رجوع به این جریان و فعالین آن دستگیرم شده است را در اختیار دیگران بگذارم. متاسفانه بحثهای تاکنونی این برداشت را در ذهن خواننده برجای میگذارند که گویا این حرکت به ابتکار حزب معینی از احزاب ایرانی براه افتاده است. بنظرم اگر این طور هم میبود نمیبایست از این حرکت دفاع نمیشد. ولی واقعیت این است که این حرکت و جنبش ابعاد وسیع تری از این دارد و به ابتکار حزب معینی راه نیفتاده است. این حرکت گوشه ای از حرکت وسیعتر آتییستها در سراسر دنیاست که فعال شدن جریانات مذهبی اعم از اسلامی و مسیحی برایشان زنگ خطری است و میخواهند صدای لامذهبها را رساتر کنند. انتخاب نام "اکس مزلم" تنها گوشها را به سوی این حرکت تیز تر میکند. در جامعه رسانه ای امروز در بعضی موارد باید دست به پرووکاسیون زد تا توجه رسانه ها جلب شود. ایده این حرکت نه از مینا احدی بلکه از میشاییل اسمیت سالامون (از این به بعد: م.ا.س.) بوده است. م.ا.س. خود در مقاله ای به چگونگی شکل گیری این حرکت میپردازد. او میگوید که بعد از جلسه ای وی با مینا احدی آشنا میشود. طی صحبت مینا احدی از سیاست حاکم بر رسانه های آلمان شکایت میکند. م.ا.س. نیز ایده خود برای تشکیل "اکس مزلم" را برای شکستن سد سانسور با مینا احدی در میان میگذارد و.... کسانی که آلمانی میدانند میتوانند در اینجا سیر تشکیل این حرکت را از زبان م.ا.س. بخوانند. اگر به سایت "اکس مزلم" رجوع کنید، میتوانید ببینید
Impressum
که م.ا.س. هدایت و ایده دهی این حرکت را به عهده دارد. مینا احدی نیز رهبر این انجمن نیست بلکه عضو هیئت مدیره این انجمن غیر انتفاعی ثبت شده و یکی از چهره های سرشناس آن است و اکنون به موتور این حرکت تبدیل شده است. خلاصه اینکه م.ا.س. ایده تشکیل چنین انجمنی را داشت. مینا احدی بعلت رابطه ها و تماسهای گسترده اش این توانایی را داشت که برای ایده م.ا.س. نیروی انسانی مناسب و لازم را بسیج کند. آرزو توکر ترک تبار نیز حلقه لازم برای وصل شدن به جامعه ترکها در آلمان را تامین کرد. چنین حرکتی بدون داشتن یک چهره از ترکیه، در آلمانی که اکثریت مسلمانانش از ترکیه میایند، نمیتوانست مورد توجه جدی قرار گیرد. آیا این عیب دارد؟ آیا این توطئه است؟ به هیچ وجه! سه انسان لامذهب از سه کشور توانستند به یک ایده تحقق دهند و آن را در ابعاد وسیع معرفی کنند. دستشان درد نکند. م.ا.س. کیست؟ م.ا.س. خود یک ضد مذهب تمام عیار است. وی در کتاب اخیر خود بنام "مانیفست هومانیسم تکامل گرایانه" به طور شور انگیزی به پیگیری جنبش روشنگری در قرن 21 فراخوان میدهد. او معتقد است که دستاوردهای جنبش روشنگری با فعال شدن جریانات مذهبی در حال از دست رفتن است. وی در مقابل جریانات دست راستی و محافظه کار که فرهنگ حاکم در آلمان را یک فرهنگ مسیحی تعریف میکنند و به این شیوه سعی در سد سازی در مقابل جنبش اسلامی دارند بر یک فرهنگ مدرن متکی بر هومانیسم و روشنگری تکیه میکند. او در مقابل نسبیت گرایی فرهنگی موضع روشن دارد و به تقسیم بندی انسانها بر مبنای محل تولد، دین و ملت و... نمیپردازد. وی در این کتاب به طور جانانه ای با مذاهب مسیحیت، اسلام و یهودیت تصفیه حساب میکند. وی حتی شکی در این باقی نمیگذارد که بودیسم و "مذاهب طبیعی" نیز از نقد او در امان نیستند. مطالعه این کتاب را به همگان توصیه میکنم. م.ا.س.در عین حال رمانی فلسفی نوشته بنام دوزخ اشتولبرگ. در این رمان فلسفی شخصیتهای ضد مذهب مانند مارکس، نیچه، فویرباخ، کلارا زتکینو.... در جهنم دوباره با یکدیگر روبرو شده و نقشه سرنگونی دیکتاتوری خدا را میکشند. در این رمان خواننده میتواند در قالب یک داستان فلسفی با نقطه نظرات فلسفی دهها فیلسوف آشنا شود. در این داستان حتی خواننده میفهمد که مارتین لوتر فرمان قتل یهودی ها را داده بود و کلیسا چه در به قدرت رسیدن نازیها و چه در فراری دادن آنها بعد از جنگ نقش داشته اند. مطالعه این کتاب را نیز به تمام لامذهبان و آنهایی که میخواهند لامذهب شوند توصیه می کنم. من فکر میکنم که اگر ناقد حرکت "اکس مزلم" از قبل تصمیم خود را نگرفته باشد میتواند با اندکی تحقیق و بررسی به این نتیجه برسد که این حرکت اصولا نمیتواند نفعی برای کلیسا و بورژوازی داشته باشد. پس از گزارشدهی وسیعی که در چند هفته اول بعد از اعلام موجودیت این حرکت در رادیو و تلویزیون و روزنامه ها انجام گرفت، اکنون به سیاق همیشگی سعی میشود که در مورد این مسئله سکوت شود. روشن است که این حد بی احترامی نسبت به یک مذهب (حالا میخواهد این اسلام باشد) نمیتواند به مذاق کسانی که خود از مذهب برای تحمیق و نشئه کردن مردم استفاده میکنند خوش بیاید. نقد بدون پروا به مذهب بطور اعم و اسلام بطور اخص ابدا خوشایند بورژوازی آلمان نیست. شما میبینید که هر روز با نقل قول از قرآن دهها انسان منفجر شده و به قتل میرسند ولی سیاستمداران از این خسته نمیشوند که بگویند این ربطی به اسلام ندارد. بیاد میاورم که در شوروی سابق خون از دماغ یک ضد رژیم میریخت، تمام کمونیستهای جهان میبایست برای آن پاسخگو میبودند و هفته ها حول این مسئله تبلیغات میشد. سیاست بورژوازی آلمان در حال حاضر سیاست اهلی کردن وحوش اسلامی است. آنها در حال کنار آمدن با جریانات اسلامی هستند و میخواهند کلاسهای شنا برای کودکان مسلمان را در مدرس باب کنند. میخواهند به جریانات اسلامی در رادیو و تلویزیون حق برابر با کلیسا برای اشائه مزخرفات خود را بدهند به جای اینکه جلوی اشائه مزخرفات مسیحی را هم بگیرند. در مقابل این روند در جامعه آلمان باید ایستاد. حتی با گفتن اینکه تغییرات زیربنایی خود مشکل مذهب را حل میکنند نیز جایز نیست دست روی دست گذاشت. مردم از ما که شناخت بهتری از این وحوش اسلامی داریم انتظار دارند. من از همه بی خدایان صمیمانه دعوت میکنم که این حرکت را تنها نگذراند و از آن حمایت کنند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر