۱۳۸۶ خرداد ۱۹, شنبه

مبارزه سیاسی آری، مبصری و بی عملی هرگز! در حاشیه موضعیگیری علی جوادی در باره کمپین اکس مسلم

مبارزه سیاسی آری، مبصری و بی عملی هرگز
در حاشیه موضعیگیری علی جوادی در باره کمپین اکس مسلم

مهرنوش موسوی
رفیق علی جوادی به نقد دو انحراف در جدال فکری این چند هفته ما پرداخته است. پاسخ من به ایشان این موارد است

1.اندر فواید بازی در وسط

خاصیت هر "وسط" ایستادنی این است که آدم تلاش میکند سر هر دو طرف را یکجا گرم کند. من برای رفقایی که به عنوان مخالف کمپین ضد اسلامی اکس مسلم به میدان آمده، نظرشان را میگویند، بحثشان را میکنند، حال یا خط سیاسیشان از میدان بدر میشود، یا شکست میدهند و هژمونی فکری و سیاسی پیدا میکنند، مخالفم ولی برایشان بیشتر ارزش قائلم تا برای موضع مبصری و وسط

وسط ایستادن اما برای علی جوادی و حزب تازه تاسیسش این خاصیت را دارد که "پشیمانی های" آتی را راحتتر میکند. دیگر نباید مثل دفعه قبل مطالب امروزشان را در آینده پنهان کنند. این بار، مطالب امروز را با احتساب بازبینیهای آتی، چنان مینویسند که در روز مبادا جای دررو داشته باشد. به این میگویند مبصری، زرنگ بازی شرقی و نه " مبارزه سیاسی
ما دیده بودیم که سانتر کارش ارتزاق سیاسی در حاشیه خطوط اصلی در احزاب موجود باشد، اینکه در جنبش کمونیستی ایران آن هم با ادعای هواداری از حکمت، حزب سانتریست ایجاد کنی و معدل خطوط سیاسی بزنی را ندیده بودیم. مبارک است انشاالله
اما دوستان دارند باز هم همان اشتباهی را میکنند که در دوره قبل از پشیمانی کردند و آن هم یک اشتباه محاسبه نه چندان کوچک! این اشتباهی است در باره جایگاه و کالیبر خود این رفقا در جنبش! ببینید هیچ جنبشی، چه راست و چه چپ، پیشروترین پرچمش را دست شکست خوردگان و یا پشیمانانش نمی دهد. هیچ جنبشی، قهرمانان و رهبرانش را از میان کسانی که حساب خودشان را یک بار پس داده و به پشیمانی افتاده اند انتخاب نمی کند. چرا که همانهایی که شکست و پشیمانی را به این عده تحمیل کرده اند، خودشان اینقدر عرضه دارند که این پرچم را تا به آخر به دوش بکشند. به نظر من خاصیت "وسط" ایستادن فقط و تنها این است که ثابت میکنی وسط هستی. در حالیکه به اعتقاد من در دنیای سیاست اصلا "وسط" نداریم. اما موضع سیاسی داریم که در زرورق وسط پیچیده شده است. وسطیها هم وقتی بازی میکنند که احساس میکنند دارد همان موضع سیاسی خودشان در جدال مستقیم شکست میخورد و صف درست میبرد! این فونکسیون دائمی این خوش نشینی سیاسی است. همین

علت به میدان آمدن علی جوادی آن هم با یک تاخیر 5 ماهه همین است. علی جوادی هنوز در حزب کمونیست کارگری، هم عضو کمیته مرکزی و هم عضو دفتر سیاسی اش بود، وقتی که مقدمات این کمپین آماده میشده و این کمپین اعلام شده است. اگر شما یک خط در نقد و یا اصلاح این کمپین در این خروار مباحثی که فراکسیون ایشان چاپ و منتشر کرده است دیده اید، ما هم دیده ایم. چگونه است که امروز، آن هم بعد از جدل فکری که به راه افتاده، ایشان بسیار داهیانه به این نتیجه رسیده است که سیاست " نه قم خوب است و نه کاشون" و فقط من از همه بهترم! را، البته در لوای "اتحاد" اتخاذ کند؟ مگر میشود آدم عضو کمیته مرکزی جایی باشد و یک "انحراف بورژوایی" مهم در سیاست و عملکرد حزب خودش را ببیند و هیچ چیزی تا آخرین لحظه که پشت پای ایشان را آب و جارو هم کرده اند، نگفته باشد؟ یا میدانستید و به مصلحتتان نبود نقد کنید که اسم این در دنیای سیاست فرصت طلبی است. این از آن "انحراف بورژوایه" بدتر است! یا نمی دانستید و الان با زحمتی که ما در این مدت ( یعنی موافق و مخالف این پروژه) در جدل فکری کشیدیم، تازه از خواب بیدار شده و متوجه شده اید که پس خبرهایی هست و اصلا به روی مبارک نمی آورید که دیر کرده و قدرت تشخیصتان صفر بوده است. آن وقت آدم تعجب میکند که تا این حد دوستان "زرنگ بازی" را تلاش سیاسی جلوه میدهند!! این هم اشتباه محاسبه همه "وسط" کارهاست. این اشتباهی که گویا ملت متوجه "جرزنی" نمی شوند و فرق میان شهامت و تهور سیاسی و جدال فکری را با تلاشهای بلواردی تشخیص نمی دهند! رهبری سیاسی پنجاه پنجاه نداریم. رهبری کمونیستی صد در صدی است و رهبری صد در صدی هم کالیبر میخواهد. باید سینه سپر کنی، طرف عدالت و حقیقت باشی، خط تعیین کنی، قدرت تشخیص درست داشته باشی، بجنگی، نترسی که بخوری، دیر نیایی و عجله داشته باشی که زود بروی، حرف حق بزنی، جر نزنی، احترام ایجاد کنی، سواد داشته باشی، غوغا سالاری نکنی، و از همه مهمتر وانمود نکنی که وسط نشستی! و.... تا مردم آن وقت آن هم یواش یواش به تو اعتماد کنند

2. ساختن با دول بورژوایی یا نساختن با آنها؟ بالاخره با چه سازی میرقصند؟

علی جوادی موضعش را الان به میدان آورده است، چون استدلالات بقیه را ما در یک جدال فکری شکست دادیم. علی جوادی میگوید: "این کمپینی که به راه افتاده مبارزه واقعی و جاری علیه اسلام و اسلام سیاسی است، علیرغم کمبودهایش
من از علی جوادی میپرسم کو قطعنامه حزب شما در دفاع ولو مشروط از این کمپین که دارد مبارزه واقعی میکند علیه اسلام و اسلام سیاسی؟ کو یاری رسانی شما به این جنبش، گیریم در حرف! در سراسر مطلب آن هم با اینهمه تاخیر، خبری از همان دفاع باری به هر جهت مشروط نیست، هر چه هست همان کوبیدن غیر مشروط، با همان استدلالهایی است که ما از در بیرون کردیم، دارد با مبصربازی از پنجره وارد میشود. میدانید چرا؟ چون جنبش ما نه دوستی مشرطی با مردم دارد و نه دشمنی مشروط با دشمنان مردم. ما مبارزه "مشروط" با اسلام نداریم . مبارزه مشروط با تروریسم دول غربی هم نداریم. با نظام ایران هم به شرط چاقو دشمنی نداریم
هیچ آدم سیاسی کمونیستی نیست که ارزیابی اش از یک اقدام سیاسی این باشد که این سیاست یا اقدام بورژوایی است، راست است، آب در موضع رادیکال کمونیستی در باره دین کرده است، خدمت به دول غربی در جنگشان با اسلام است، کوتاه آمدن در مقابل دم و دستگاه جنایتکار کلیسا و غیره است؟ و..... با کمال تعجب بعدا فرمان بدهد که با این وجود ، من از این کمپین و یا این سیاست ولو مشروط دفاع میکنم. جریان چیست؟ مردم حق دارند بپرسند که خب اگر رسم شما این باشد، پس خیلی ظرفیتها دارید که از خیلی چیزها با یک اه و پیف کردن بعدا دفاع کنید! این نشد! آمدیم و فردا از خود همان دول غربیه و همان کلیسای جنایتکاره و همان بورژوازی راسته هم البته "مشروط" دفاع کردی، تکلیف ما چیست آن وقت؟ علی جوادی پاسخ میدهد. او میگوید

" اما اگر حتی این کمپین را یک کمپین بورژوازی علیه اسلام و اسلام سیاسی ارزیابی میکردیم موضع ما نباید تخطئه کلیت آن بلکه فراتر رفتن از آن و نشان دادن ضعفها و محدودیتهای آن باشد. یک نقد ما به متفکرین بورژوازی این است که چرا مبارزه علیه مذهب را به کناری نهاده اند؟ چرا از مبارزه علیه مذهب اجتناب کرده و در عوض به سازش و توجیه آن پرداخته اند

جالب است نه؟! به همین راحتی! اگر بورژوازی ( لابد اسطوره مترقی و ضد دین آن) هم علیه اسلام و اسلام سیاسی کمپین بکند، علی جوادی و حزبش آن را تخطئه نمی کند، بلکه میرود و میگوید آقا یا خانم بورژوازی انتقاد به شما وارد است، درست است که من از تلاش شما حمایت مشروط میکنم، ولی لطفا ضعفها و محدودیتهایتان را رفع کنید دیگر!!!! آی متفکرین بورژوا پس چرا برای ما علیه دین مبارزه نمی کنید تا اداره تازه تاسیس "حمایت مشروع" ما کارش راحت باشد. انگار نه انگار که دو قطب تروریستی هست. جنگی میان این دو قطب هست. مردمی این وسط هست
لابد همه این حرفها هم به خاطر علاقه وافر دوستان به مبارزه همه جانبه علیه دین است! از این شروع کردند که ایراد بگیرند چرا کمپین ضد اسلامی در آلمان علیه دین مسیح موضعگیری نکرده، به اینجا ختم شد که دست به دامن متفکرین بورژوازی ببرند که چرا از مبارزه علیه دین دست کشیده اند؟! خوب شد معنی رادیکالیسم هم دستگیرمان شد
وسط نشینی این مخاطرات را هم دارد. ولی جالب است که موضع علی جوادی با رفیق اسد نودینیان به لحاظ متدلوژی و ساختار فکری یکی است، به دو نتیجه مشابه با ظاهر کمی متفاوت میرسد. اگر یکی این کمپین را تخطئه و رد میکند به بهانه این که ارتجاعی است، گارد سلبی در مقابل اسلام سیاسی ندارد و مبارزه سیاسی را تا سطح روشنگری اثباتی فلسفی پایین آورده است، دارد تبلیغ میکند که دول غربی دشمن اسلام هستند، این دیگری دارد میگوید اوکی قبول، کار بورژوازی هم باشد، باشد! میرویم لابد یک پلنومی، یا یک فراکسیونی برای بورژوازی میزنیم که از دشمنی با اسلام فراتر برود! این یکی رسما دارد میگوید جدال با دین کار متفکر بورژواست! شرمش نمی شود وقتی از متفکر بورژوا میخواهد با دین مبارزه کند، ولی شرمش میشود اذعان کند که 40 نفر کمونیست با یک کمپینی میخواهند قلاده بزنند به این جنبش هار ارتجاعی. هر دو این مواضع معلوم است در جنگ تروریستها و در مبارزه عملی علیه هر دو قطب ارتجاع معاصر کجا ایستاده اند. فقط در این سطر آخری باید از علی جوادی پرسید منظورش از این "ما" کیست که هنوز دارد دهن دره میکند و خمار ورود روشنفکران بورژوا برای مبارزه علیه دین است؟ این دیگر حتی یک گاف مشروط هم نیست

3. مقابله با دین و حتی برقراری یک نظام سکولار هم دیگر کار جنبشهای سوسیالیستی و کارگری است

در دنیای امروز ما بورژوازی حتی فاقد دستور کار سکولاریستی و یا حتی توان موضعگیری چنینی است چه رسد به نقد کل دین! ( پرسش شماره 3 مصاحبه حکمت) بورژوازی چه در غرب و چه در شرق مجموعا در یک ائتلاف سیاسی با اسلام به سر میبرد. در همین قرن اخیر، بورژوازی و ایدلوگهای فکری این طبقه از قضا بیشترین کمک را کرده اند که اسلام در خاورمیانه زیر ضرب مردم قرار نگیرد و در کشورهای غربی کلیسا همچنان بچاپد و در بسیج ضد کمونیستی در اروپای شرقی سنگ تمام بگذارد و
دنیا صحنه جنگ تمدنها یا ادیان نیست، دنیا طبقاتی است، صحنه جدال طبقات است. در مبارزه اردوی سرمایه علیه مقاومت و جنگ طبقه کارگر، بورژوازی همانقدر به دین محتاج شد که به ناسیونالیسم، به زن ستیزی و....
دین ابزار ارتجاع کاپیتالیستی برای مقابله با خطر انقلاب کارگری است. سکولاریسم حداقل شرایط و خواستهای طبقه کارگر علیه بختک دین است، همین حداقل را هم بورژوازی نمی تواند و نمیخواهد در هیچ کجای دیگر برقرار کند. عکس اینها توهم پراکنی محض است. در خود کشورهایی که مبارزه برای به کرسی نشاندن سکولاریسم به فرجام رسیده است، این دول بورژوازی غرب هستند که از تعرض به این حقوق حداقل هم دست بر نمی دارند. چه رسد به تقابل با اسلام در خاورمیانه و در خارج کشور. اصلا کمپین اکس مسلم زمانی بوجود آمد که یکی از سران همین دول مورد اشاره رفیق جوادی هر چه شیخ پشم الدین را در آلمان جمع کرده بود با آنها به سازشهای بیشتر برسد. این کمپین اعلام جنگی به آقای شویبله بود


لذا باید گفت که طبقه کارگر و جنبش کمونیستی در مبارزه علیه دین و حتی برقراری همین حداقل شرایط سکولاریستی هم چاره ایی جز برپایی انقلاب کارگری، تصرف قدرت و پایین کشیدن نظام ندارد. مردم مدتهاست که متوجه این واقعیت شده اند. مدتهاست که مردم فهمیده اند که در غیاب یک اردوی سکولاریستی راست باید برای مبارزه اساسی علیه دین حول کمونیستها جمع بشوند. بسیاری از مردم فهمیده اند که کمونیسم پرچم راه انداختن و خلع سلاح سیاسی و اجتماعی دین است. آنها میفهمند که ما نمی خواهیم با دین حال هر شاخه از آن، لاس فرهنگی و فلسفی بزنیم
ما بارها گفته ایم که دین اسلام را فقط یک تهاجم سیاسی سوسیالیستی و کارگری میتواند از نفس بیندازد و دم و دستگاه تروریستی و شبکه هایش را تار و مار کند. هر کسی به هر بهانه ایی، یا علاقه اش به متفکر بورژوا و ترجیح آن به کمونیستها، یا ظرفیت سازش با یک قطب از میان این دو قطب، یا به خاطر عدم امید و اعتمادش به مردم، یا به هر دلیل دیگری بخواهد این حقیقت را پرده پوشی کند، جلو مردم را به این نحو بگیرد، آنها را دست به دامن دول بورژوایی و متفکرینشان بکند، دارد با خشم و نفرت مردم ایران بازی میکند
دارد مردم را پای یک پروژه دیگری میبرد. امیدوارم اینها حرف نجویده باشد


4. تقسیم کردن انسانها به هویت دینی
هم علی جوادی و هم رفقای دیگری روی این پافشاری میکنند که "مردم را به عقایدشان تقسیم نکنید". این حرف با گفته قبلی آنها که میگفت علیه مسیحیت هم کمپین کنید، یک معنی دارد. این دسته از مخالفین این کمپین گویا گوششان بدهکار نیست که این کمپین سیاسی علیه اسلام است. علیه دین اسلام و جنبش سیاسی آن. این یک کمپینی است که جلو حجاب سر کردن بچه مدرسه ایی را بگیرد، جلو حوزه و فیضیه ساختن را بگیرد، جلو دادگاه شرعی راه انداختن را بگیرد، جلو قتل ناموسی و توجیه اسلامی زن را بگیرد، جلو تعدد زوجات را در قلب کشورهای غربی بگیرد، جلو کنفرانس گذاشتن و چرب کردن ریش و پشم امامان مفت خور اینجا را بگیرد و... این یک جنگ است. چند دفعه تکرار کنیم. این کارها چه ربطی دارد به تقسیم مردم به عقایدشان؟ مگر دارالمجانین نقد مذاهب دایر شده است؟ یا مگر انقلاب فرهنگی داریم راه می اندازیم؟
اگر کسی پیدا شد که بهش برخورد که دست امامی را پیچاندند، شما نگران نباشید بفرستید شیرفهمش کنند! ما داریم مداوما از مقدرات دو تا جنبش حرف میزنیم
اگر در کنار خانه من و شما یک کلیسای دیگری علم کنند قطعا همه ناراحت میشویم. اما نمی توانیم و نمی رویم یک جنبش سیاسی راه بیندازیم در کلیسا را تخطه کنیم. چون جنبش سیاسی و اجتماعی در خود این ممالک نیست که مسئله قدرت سیاسی را باز کرده باشد و یا دین مسیح در جدال قدرت مردم نقشی را ایفا کند که اسلام دارد میکند ولی اگر دادگاه شرعی بگذارند روی مقدرات یک جنبش سیاسی معین در یک جغرافیای معین که من و شما در آن ادعا داریم تاثیر میگذارد. به ریش من و شما نمی خندد آن طبقه کارگری که در مهد دمکراسی غرب با این همه دک و پز گذاشتیم چنین کنند؟
اگر چیزی شرم آور باشد همین یک قلم است

5. حضور در رسانه های غربی

علی جوادی میگوید این کمپین به خاطر حضور در رسانه غربی، آب در رادیکالیسمش در نقد دین کرده است. ایشان سپس ما را به قطعنامه وی در باره نقد مذهب ارجاع داده است. باید پرسید خب شما که هم قطعنامه اش را دارید، هم حزبش را ماشالا سرپا کردید، هم بلدید چه جور در رسانه ها حضور پیدا کنید، پس معطل چی هستید؟ چرا نمی روید با سرود انترناسیونال و کاپیتال زیر بغل، دم در سی ان ان علیه دین حرف بزنید؟ حداقل از ممنوعیت حجاب کودک حرف بزنید نقد دین پیشکشتان؟
آیا مگر مرکز دستگیری و محاکمه سران رژیم که شما روی کاغذ ایجاد کرده اید، در باره ضرورت دستگیری شیوخ عرب و پینوشه و صدام و بوش و بلر و..... تا کنون "موصعگیری" کرده است؟؟
به همین راحتی استدلال ایشان پرت و خنده دار است. علی جوادی خیال میکند چون ایشان فراکسیون ایجاد کرده ولی عملا به وسیله آن داشت رفتار یک سازمان مستقلی را درون یک حزب دیگری میکرد و به موازینی پایبند نبود، میشود همه جا برای همه چیز این نسخه را پیچید. این کمپین سیاسی علیه جنبش اسلامی و علیه دین اسلام است در خارج کشور، چرا باید بیاید نقد فلسفی و سیاسی مسیحیت را هم در دستور بگذارد؟ نمی شود یک کمپینی راه بیندازی که جواب اشتهای غیر سیاسی همه را بدهد. مگر در این 27 سالی که ما به اندازه موهای سرمان جنبش و کمپین و غیره مثلا علیه حجاب راه انداختیم، التزامی داشتیم که در همان کمپین معین بگوییم راجع به برداشت مسیحیت و یهودیها و دالایی لاما در باره حق زن در لباس پوشیدن چه میگوییم؟ یک عده جنبش راه انداخته اسلام سیاسی را در خارج بزنند. دین اسلام را در این محیطها عقب برانند، شما میخواهید مرکز مطالعات نقد مسیحیت و یهود و بودیست باز کنید و چون خودتان را به یک جنبشی در این زمینه بدهکار میدانید. خب بروید همین کار را بکنید. بروید قطعنامه روی قطعنامه و حزب روی حزب ایجاد کنید که "مواضع سیاسی" خوب بگیرد. ما و مردم میخواهیم یک مبارزه سیاسی را به پیش ببریم. نیامده ایم که مدال و اسکار فلسفی بگیریم و روی فرش قرمز لبخند بزنیم، جمع شده ایم یک نظامی را پایین بکشیم و یک جنبشی را از لحاظ سیاسی خلع سلاح کنیم. این دو تا وظیفه را نه میشود با هم جمع کرد، نه مخرج مشترک آنها شد، نه یکی را عقبه آن دیگری کرد. یکی جنبش درست میکند، کمپین میزند دست و پاهای یک دولتی را قطع کند، یکی میخواهد تازه آن هم با تزهای بی ویتامین، در معیت دفاع مشروط از "دشمنی دول غربی با اسلام" و متفکرینش آن هم ته صف، یک تقلای فلسفی و فرهنگی بکند. وسط این دو نمی شود ایستاد و پیله کرد

6. ظرف مناسب چیست؟

نقد یعنی تغییر! نقدی که بی آلترناتیو هست، نقد نیست، تفسیر جهان است، غر و لند است. علی جوادی میگوید این کمپین ظرف این مبارزه نیست! ظرفش چیست؟ ایجاد مرکز پیگرد کشیشها و خاخامها و ملاها و پاپ و ....؟ یا مراکز مطالعاتی قاطی پاتی کمونیست و لیبرال و بورژوا و .... برای نقد فیلسوفانه دین؟
چکار کنند بشینند دست روی دست بگذارند تا آلترناتیو آک بند از آسمان بیاید
اگر اسمش را و ظرفش را عوض کرد، شما می آیی دفاع کنی؟ از کمپین همسنگران سابق خودت بدون حب و بغض؟ پس چرا از بقیه که ظرف خوبی بود نکردید؟ شما داشتید میرفتید از کمپین ضد سنگسار یک مشت دوم خردادی در ایران دفاع کنید، ولی از کمپین رفیق هم حزبی خودتان دفاع نکردید؟
سوای همه انحرافات سیاسی که در این کینه توزیها هست، یک عامل مهم همین است. انصاف نیست در این ارزیابیها! مردم غایبند در این سیاستها

به نظر من راه کمک به این کمپین و حتی رفع نواقص احتمالی آن شرکت در این جدل فکری و سیاسی برای دفاع از آن است. خود این سقف دفاع فعال سیاسی کاریسمای سیاسی این کمپین را در مبارزه علیه اسلام سیاسی تثبیت میکند. وقتی ما امروز مدام داریم در مقابل مخالفین آن تاکید میکنیم کار این کمپین و فلسفه وجودیش چیست، داریم این تصویر را در اذهان تثبیت میکنیم. برای این جنبش معین سیاسی، آدمها را صدا میزنیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر