۱۳۸۶ خرداد ۲۲, سه‌شنبه

تاریخ مصرف قرآن گذشته است

متن ترجمه فارسی مقاله نیما دریامدی، روزنامه نویس آزاد ، در روزنامه سراسری افتون بلادت که در سوئد منتشر می شود. این مقاله در روز جمعه ۸ ماه ژوئن در در این روزنامه به چاپ رسید

تاریخ مصرف قرآن گذشته است
نیما دریامدی
چند ماه پیش وقتی من قران را نقد و رد کردم، از آنجایی که جای زیادی برای نوشتن نداشتم٬ نتوانستم به نمونه های مشحصی از قرآن بپردازم.حالا فرصت انجام آن است
قبلا بگویم که اشارات خوبی که در قرآن وجود دارد بر من پوشیده نیست. ولی اجازه بدهید که اینطور بگویم. فرض کنید که شما می خواهید غذا درست کنید. اگر یکی از موادی که شما برای درست کردن غذا به آن نیاز دارید، مانده و کپک زده باشد، غذای شما نه تنها مزه بدی خواهد داد بلکه سلامت شما هم به خطر می افتد و دیگر مهم نیست که بقیه مواد شما از بهترین نوع باشند. برای من کافی است که یکی از آیه های قران کهنه و کپک زده باشد تا قران را بعنوان "تغذیه معنوی" بدور بیاندازم
به آیه ۵۶ از سوره النساء قرآن توجه کنید
"كسانى كه به آيات ما كافر شدند، بزودى آنها را در آتشى وارد مى‏كنيم كه هرگاه پوستهاى تنشان (در آن) بريان گردد (و بسوزد)، پوستهاى ديگرى به جاى آن قرار مى‏دهيم، تا كيفر (الهى) را بچشند. خداوند، توانا و حكيم است (و روى حساب، كيفر مى‏دهد)
دانا؟ و همچنین بسیار خشمگین٬ خودکامه و مخوف!- همه می دانند که سوزاندن آدمها٬ عنوانی جز شکنجه ندارد
در آیه ای مذکور خدا بهتر از رییس مافیا نیست : "تو با ما هستی، حالیته؟
من برای همچین نظری تره هم خرد نمی کنم
مدتی پیش از من خواسته شد که در یک برنامه رادیویی شرکت کنم که تعداد ی مسلمان قرار بود در باره جنبه های مختلف دین اسلام بحث کنند. برای هر موضوع قرار بود که یک مخالف و یک موافق صحبت کند. من می خواستم که در باره قرآن بحث کنم وبرایم مهم نبود که طرف مقابلم چه کسی است. یکی از کاندیداها هلنا بناودا
(Helena Benaouda)،
مسؤل شورای مسلمانان سوﺌد بود. او شک داشت که دراین بحث شرکت کند. در آن زمان من هنوز با اسلام تعیین تکلیف نکرده بودم. در مکالمه تلفنی که با "هلنا" داشتم تاکید کردم که من دنبال "برد" در این بحث نیستم و اگر او من را قانع کند، من بسیار خوشحال خواهم شد. من سپس همین آیه بالا را ذکر کردم. و او جواب داد
" آها، این آیه اتفاقآ یکی از نشانه های معجزه های قرآن است! این اولین بار در عصرجدید بود که کشف شد عصبهای حسی در پوست انسان وجود دارد. وقتی که در این آیه گفته می شود که به گناهنکاران بجای یک بدن جدید پوست تازه داد می شود تا عذاب بکشند٬ این در واقع نشان می دهد که قران یک پایه آسمانی دارد
خب٬ از این بگذریم که انسانهای غارنشین قبل از هر کس دیگری کشف کرده بودند که "آتش داغ است، آتش می سوزاند و آخ خیلی هم درد آور است". از این هم می گذریم که این در واقع مغز انسان است که آسیب های وارد آمده به بافت های عصبی را دریافت و ثبت می کند٬ اصلا گیریم خدا رئیس متخصصین پزشکی باشد٬ ولی یک سادیست بی رحم نیز؟
سالها پیش من یک فیلم مستند دیدم که داستان مادری بود که به دخترش وحشیانه تجاوز کرده بودند و او را کشته بودند. بقیه خواهان این بودند که قاتل اعدام شود ولی مادر قاتل را بخشید. اگر یک انسان معمولی توانایی بخشیدن دارد، چرا خدا ندارد؟
"هلنا" ادعا کرد که می گویند، تهدید به جهنم خیلی جدی نیست و فقط یک بلوف استراتژیک است به این خاطر که انسانها رشد و تکامل اخلاقیات خود را جدی بگیرند
آها، پس خدا تنها یک سادیست نیست بلکه ما را مانند کودک هم می بیند: " حلیمت را بخور وگرنه هیولای حلیم تو را می خورد" (این یک ضرب المثل سوﺌدی است
اگر مهم است که ما راه انحرافی انتخاب نکنیم، اصلا چرا به ما انتخاب آزاد داده میشود؟
اگر ما خیلی هم احمق هستیم، پس اصولا چرا تلاش می شود که با ما گفتگو شود؟ وقتی چوپان گله می خواهد گوسفندهایش را جمع کند با آنان که بحث و گفتگو نمی نشیند. چوپان، سگ گله را وادار می کند که پارس کند
اگر در هر صورت ما را باید ترساند که راه درست را انتخاب کنیم، چرا اینهمه از خوبی خدا رجز می خوانند و بعد هم بازی " خدای خوب ، خدای بد" سر ما در می آورند؟ بهتر است که "من خدای رحمان و رحیم هستم" را عوض کرد و "من خدای ظالم و قصی والقلب" را به جای آن گذاشت
اگر بریان کردن در آتش جهنم فقط دروغ مصلحتی است، پس می توان نتیجه گرفت که این خدای دانا و توانا، یک درغگوی حقه باز بیشتر نیست
قرآن مانند تورات و انجیل پر از مواد گندیده، کهنه و کپک زده روحانی است که تاریخ مصرف آنان گذشته است. این فقط یک نمونه بود. آیا بهترین آشپز کاﺌنات می خواهد به ما غذای گندیده بخوراند؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر