۱۳۸۶ خرداد ۱۷, پنجشنبه

اكس مسلم ومدافعان خجول اسلام سياسي

اكس مسلم ومدافعان خجول اسلام سياسي

منصور تركاشوند
روشن است كه "اكس مسلم" در جامعه ايران نيز پا خواهد گرفت . بسادگي ميشود رشد و همه گير شدن اين حركت در جامعه ايران امروز را دريافت. اين ميتواند جديترين گزينه براي نقد دين، بين جوانان باشد . اين بيان بسيار بهتر "حسين پارتي" است . مگر قرار نبود، مگر باور نكرده بوديم كه انقلاب بعدي بشدت زنان وضد دين است ؟


براي آنكه اتفاقا كمپينك "من از مذهب روگردانم" مينا احدي در آلمان در سطح روزنامه ها و مصاحبه هاي زودگذر باقي نماند، براي آنكه نتيجه اين حركت عميقتر بشود، وبه جهت آنكه اين حركت يك نيازجهان و جامعه ايران امروز هست وپتانسيل توده اي شدن وسيعي را با خود حمل ميكند، رفقاي ما سازمانهايي از نوع "كودكان مقدمند " را براي كساني كه مسلمان بوده اند وحالاديگر مسلمان نيستند، تشكيل داده اند
با نوشته محمود قزويني، بر سر ساماندهي "اكس مسلم" يكتفاوت جدي بين كمونيستهاي ماركس وحكمت با چپ سنتي وغايت نهايي آن، بروز كرده است . بايد اين را بدقت زير ذره بين برد وتك تك وجوهش را برشمرد، اين تفاوت كلاسيك و مسبوق به سابقه است . محمود قزويني وچند نفري از حزب "حكمتيست " هم صدا با احزاب شناخته شده اي چپ سنتي، به نقد "اكس مسلم" پرداخته اند . ايشان با يك الگوبرداري صرف ونقطه به نقطه از نقد منصور حكمت به مليت وانتساب انسانها به القاب متفاوت، وبا يكي گرفتن دين و مذهب با مليت، به اين رسيده اند كه"اكس مسلمان" آدمها رابه مسلم وغير مسلم تقسيم بندي مي كند، ولذا كاذب و ارتجاعي است! نوشته اند

”اكس مسلمان مانند هر سكت وسازمان ديگري كه بر اساس مذهب و قوميت افراد شكل ميگيرد ارتجاعي است وهر مبارز ضد اسلامي بايد دست رد به سينه اين حر كت بزند

ايشان همچنين با مراجعه به يك بند از بر نامه دنياي بهتر”ممنوعيت انتساب افراد،فردي ياجمعي ، به هر نوع تعلق قومي ومذهبي در اسناد رسمي ، رسانه ها وغيره” ما كمونيستهاي كارگري را كه همين حالا هم در دادگاههاي آشكار و پنهاني جانيان اسلامي، به مرگ محكوم شده ايم را از"پيدا كردن مشكل قانوني در زمان اجراي اين بند برنامه دنياي بهتر" آگاه كرده اند. برايمان متاسف شده اند

بطور واقعي داريم ميبينيم كه شناختن منصور حكمت بقدرتواناي حواس چندگانه، به ابتذال منتهي شده است ،مليت با مذهب وبسيار بدتر، بي ديني با دين يكي گرفته ميشود و بندهاي ديگر دنياي بهتر فراموش

محمود قزويني هيچ تصوري از آدمهايي كه درايران اسلام زده، تحت فشار اسلامند ندارد . فروشگاههايي كه بر درب وروديشان نوشته شده "اقليت مذهبي" را نديده است، تحقيير انسانها بدليل داشتن ديني غير از اسلام را درك نكرده است ، اعدام انسانهاي بيشمار، بصرف نداشتن دين واعلام آن در دادگاههاي اسلامي را نديده ويا بخاطر نمي آورد. حكم اعدام براي مرتد را نشنيده، اعدام مرتدين و محاربان با خدا را باور نكرده است .ايشان حتي" بچه مسلماني" مثل هاشم آقاجري كه بصرف شك در "تقليد از مراجع ديني " هنوز زيرتيغ حكم اعدامست را نديده است

از آنطرف، ايشان مردمي را كه براي جلو گيري از اشتباه و پرهيز از تشابه اسمي ، بعد ازحواله كردن فحش وناسزا به محمد، صلواتش را ذكر ميكنند را نديده است

ايشان نقد زميني آسمان را تجربه وحس نكرده است . لذا "ديگر مسلمان نيستم" را عين "مسلمانم" فرض كرده و نتيجه گرفته است كه اكس مسلمان يك دين ديگر است. تقسيم آدمها براساس دينشان است. مسئله عميقتر است .بايد به مسائل ديگر برگشت تا علت اين درك از اكس مسلم را بيرون بكشيم

در ماجراي آذر بايجان همين دوستان پشت آزادي بيان از نوع دوم سنگر گرفته بودند، همينكه متوجه خطايشان شدن با دليت نوشته هايشان مسئله را حل كردن.اما اينبار وضعيت متفاوت است .مشكل اين موضعگيري با دليت حل نمي شود

محمود قزويني مي نويسد

چنين تقسيم بندي از انسانها به قدري ارتجاعي است كه حتي سوسياليستها وماركسيستها وآته ئيستها ي اروپايي نمي توانند عضوشان شوند، چون انها "اكس مسلم" نيستند . اما مسلمان مسيحي و يهودي شده در اين جمع جاي ميگيرد

انكار،منصور حكمت هم ذهنش بقدر اين آقاي قزويني تيز نبود والا كميته كردستان تشكيل نمي داد . كميته كردستان حزب منصور حكمت با همين استدلال "بقدري ارتجاعي است كه حتي آذري ها هم نمي توانند عضوش بشوند كرد ساكن تهران مي تواند عضو اين كميته شود ولي تهراني ساكن كردستان نه نمي تواند. ماركسيتها و سوسياليستها نيز نمي توانند عضو اين كميته بشوند .اين كميته نيز انسانها را براساس مليتشان تقسيم بندي مي كند

اول كودك را هم تشكيل نمي داد ،زيرا انسانها را به كودك و بزرگ سال تقسيم مي كند . سازمان آزادي زن را نيز تشكيل نمي داد زيرا زنان را از مردان جدا مي كند،بين انسانها تبعيض جنسي قائل ميشود ! سازمان جوانان را نيز همينطور، جوانان را از مسن ترها جدا ميكند

با اين استدلال سراغ حزب حكمتيست برويد افتضاح ميشود، زيرا اين حزب تا دلتان بخواهد همان كميته كردستان را هم "تقسيم بندي كاذب "كرده است و كميته سردشت، بوكان،سنندج ، مريوان، ...و هر روستايي، كميته اي داخل كشور و خارج كشور را تشكيل داده است

اما حقيقت چيز ديگري است. سازمان جوانان ،مثل كميته كردستان يا سازمان آزادي زن و اول كودك ،نه براي تقسيم بندي كاذب جامعه، كه براي تاثير روي حركات جامعه، براي تكميل مباحث "حزب وجامعه" طراحي و ساخته شده اند .اكس مسلم نيز همين است، به همين دلايل تشكيل شده است

آيا استدلال محمود قزويني از فرط حركت از مصالحه فرقه اي است كه به ابتذال كشيده شده است؟ يا نه، ايشان روي خط قبلي ومتعاقب آن، به پرتگاه سقوط رسيده است؟ . اين دوستان بعد از انشعاب، در قبال كل تحولات اجتماعي يك خط سير را پيش گرفتند و دارند بسرعت به آخر آن ميرسند

كنفرانس برلين، و درس فراموش شده

در كنفرانس برلين منصور حكمت كسي را به خانه نشيني دعوت نكرد، نگفت در خانه بمانيد اين كنفرانس از ما نيست، خامنه اي وانصارش اين را گفتند، ولي منصور حكمت برعكس آنها موضع گرفت وعمل كرد: برويد و تاثير بگذاريد، برويد و تغيير بدهيد. رفقاي ما رفتند و ميخ خودمان را وسط معركه برلين كوبيدند . فدائي و راه كار گري و باقي همكيشانشان ما را محكوم كردند، گفتند: شما دمو كرات نيستيد ،آزاديخواه نيستيد، زيرا آزادي بيان حاكمان را نقض كرديد. اما منصور حكمت نشان داد آزادي بيان نه براي حاكمان، كه براي محكومان است

بعد از انشعاب دوستان سابق ما در ما جراي هخا با "بيست ويكروز" الهخا، الهخا كردن روي تمامي سايتها ونشرياتشان و در عين حال فراموشي كامل درسهاي كنفرانس برلين، دلقكي بنام هخا را جدي گرفتند و مردم را به خانه نشيني دعوت كردند. هخا نزد هيچكس جز اين دوستان مهم نبود. اما ما كمونيستهاي كارگري رفتيم وعين برلين جواب هخا را در همان خيابان داديم .ولي اين دوستان نه فقط ياري نكردند، كه به زشتترين شكل ممكن، و البته بسيار شبيه همان كاري كه فدائي و راه كار گري وتوده اي ها در كنفرانس برلين كرده بودند، جلو ما ايستادند،به ما توهين كردن ، به سمتمان لجن پرت كردند، گفتند حككا ارابه هخا را سوار شده است، گفتند سوسياليسم حككا به دنبال هرخر دجالي راه مي افتد

در ماجراي اذربايجان دقيقا به همان نقد فدائي و راه كارگر درماجراي كنفرانس برلين به حككا، در غلطيدند و ازآزادي بيان حاكمان دفاع كردند . اگر چه يك شبه اين رسوايي را دليت كردند و از در ديگري وارد شدند، اما دليت يك شبه وبي تحليل و توضيح، دليل قابل قبولي براي اين كه ما از چيزي بگذريم نيست . در اين ماجرا و ماجراي خوزستان دوستان از ترس" ناسيوناليسم" مردم را به خانه نشيني دعوت كردند ، تعرضات مردم در بند را بپاي ناسيوناليستهاي رنگارنگ نوشتند، تصميماتشان، نقدها و تعرضاتشان عين حزب الله، عين خامنه اي از آب در آمد، درست برعكس تحركات اهل تغيير، برعكس تصميمات منصور حكمت و كنفرانس برلينش

دفاع ليدر اين دوستان از حزب الله لبنان فقط پيامد دفاعيات پنهاني قبلي بود، يكي از نقاط عطف دفاعيات قبلي بود، والبته حمله ناشيانه محمود قزويني به "اكس مسلم" يك پيك جدي و نتيجه دفاعيات قبلي اينان از جنبش ملي اسلامي است . اينها از پي هم آمدند. حلقه هاي تكميلي هم هستند . رعد وبرق در آسماني صاف نيستند، زمينه هاي جدي دارند . والبته اينبار نيز دوستان فقط مخالف نيستند، طبق معمولا سه سال گذشته،بجاي ياري ، بدترين لجن پراكنيها را عليه ما سامان داده اند

اما حقيقت با هيچ چيز قابل لاپوشاني نيست ،به سرعت برق وباد اين يكي را هم دليت خواهند كرد. آنچه بايد مورد باز بيني قرار بگيرد حقايقي است كه در كنار اين "نقدها" بيرون ميزند، آيا دوستان ورفقاي اين صف به اين باز بيني خواهند نشست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر