۱۳۸۶ خرداد ۱۷, پنجشنبه

در باره کمپین مینا احدی علیه دین و نوشته رفیق محمود قزوینی

در باره کمپین مینا احدی علیه دین و نوشته رفیق محمود قزوینی
مهرنوش موسوی
رفیق محمود قزوینی در نشریه کمونیست ارگان رسمی حزب کمونیست کارگری حکمتیست مقاله ایی را در نقد کمپین مینا احدی و یارانش به نام "اکس مسلم" چاپ کرده است. محمد آسنگران جوابیه بسیار عصبی به این نوشته داده است. اگر چه صدای من در وسط این هیاهو مثل صدای سایرین گم خواهد شد، ولی برای ادا کردن دینم به انسانیت و مبارزه مردم ایران و کمونیستها علیه اسلام سیاسی، نوشتن این چند سطر را ضروری میدانم
تمام اساس و جوهر نقد رفیق محمود را که بررسی میکنید با کمال تعجب می بینید که روی این استدلال سوار شده که چرا اسم این کمپین اکس مسلم است. رفیق محمود آنقدر این مسئله را کش میدهد که حتی ادعا میکند که این مبارزه ارتجاعی است و در چهارچوب موش و گربه بازی دول غربی و به ضرر مردم است!! تمام نوشته هیچ استدلال محکمی در باره اثبات این ادعای سنگین ندارد حتی یک استدلال منطقی در این باره که چرا این حرکت یک حرکت سیاسی و اجتماعی توده ایی!! علیه اسلام سیاسی نیست در آن پیدا نمی کنید، به جز اینکه چرا اسمشان اکس مسلم است و اینکه رفیق محمود ادعا میکند که مارکسیستها علیه دین و اسلام این چنین مبارزه نمی کنند؟
به نظر من تمام استدلالهای رفیق محمود و بعضا حتی دفاعیه رفیق محمد آسنگران که آسمان را به ریسمان بافته است، ربطی به اصل این کمپین ندارد. این خراب کردن آوار یک جنگ فرقه ایی بر سر یک مبارزه عادلانه و برحق است. آواری که این بار محمود قزوینی ریزش آن را کلید زده است. من ثابت میکنم که این کمپین نه ربطی به موش و گربه بازی دول غربی دارد، نه برای تعارض با جنگ در لبنان و مواضع سیاسی این گروه و آن حزب و غیره ساخته شده است، نه غیر اجتماعی است و نه..... این کمپینی است مستقیما علیه دین اسلام، اسلام سیاسی و نظام جنایتکار و عوان و انصارش در خارج کشور. مسئله اما اینها نیست. ای کاش بود. ای کاش می نشستیم و بر سر نحوه پیشبرد یک جنگ سیاسی مهم علیه اسلام و نظام با هم بحث و دیالوگ میکردیم. به نظر من نقطه حرکت اصلا این نیست. بر عکس، میخواهد حتی همین جبهه مبارزه ایی را هم که علیه اسلام سیاسی، آن هم با یک هزینه سنگین در خارج کشور باز شده است تحت الشعاع یک جبهه جنگ دیگر قرار بدهد. جنگی عبث! جنگی که بازنده آن کمونیستها و مردم ایرانند
کسی این کمپین را به ناحق ارتجاعی خوانده است که به اتفاق ناهید ریاضی بارها و بارها در دانمارک، مبارزات مهمی را بر علیه اسلامیها در چهارچوب همین امکانات داده شده موجود از سوی همین "دول موش و گربه باز و ارتجاع غربی" راه انداخته است. در کمپین انتخاباتی و پارلمانی همین "دول موش و گربه باز غربی" برای برگرداندن سرها به سمت یک مبارزه مهم سیاسی علیه نظام شرکت کرده است و دستشان درد نکند، خوب روی اسلامیها و دم و دستگاه اسلام را آنجا کم کرده اند. چگونه است که امروز او یک باره طرفدار منزه طلبی ناب مارکسیستی !! شده است؟ برای رفیق محمود من اصلا لازم نمی بینم که در این باره حتی یک پاراگراف بنویسم. برای اینکه مشکل اصلا این نیست. من میتوانستم کمونیستهایی را بفهمم که هنوز در عالم دیگری هستند، کسانی که از ترس موش و گربه بازی دشمنان مردم، ناخنهایش را مانیکور میکند که مبادا غبار روی آن بنشیند، به جای تعمیق و تشدید مبارزه، یاری به تحزب و تشکل آن، آن را رد میکنند، شیر فهم کردن این نوع کمونیستها کار سختی نیست. سرشان را به سمت جامعه بگردانی متوجه میشوند حرفهایشان اشتباه است، یک خروار ادبیات سیاسی در این زمینه داریم. ولی نقد کمونیستیهایی که تصمیم گرفته اند ولو به هزینه فرعی کردن یک جنگ مهم علیه دشمن، یک جنگ فرقه ایی دیگر را شعله ور کنند و جای آن بنشانند، یک جبهه دیگری این طرف خاکریزها باز کنند بسیار مشکل است. من شرط می بندم که اگر من یعنی مهرنوش موسوی این کمپین را راه می انداختم و رفیقی از حزب کمونیست کارگری عین همین استدلالات را علیه من مینوشت از حزب حکمتیست اولین نفری که در رد آنها مینوشت محمود قزوینی بود. با استناد به هپروتی بودن، اجتماعی نبودن، حزب نفرت ساختن و غیره طرف را میشست و میگذاشت کنار! حالا چرا امروز چنین می نویسد؟ آیا وی هم به بازبینی پرداخته و پشیمان شده است؟ نه
مسئله فقط به نظر من این است که از یک جایی عده ایی از ما تصمیم گرفتیم که به جای ارجح دادن جنگ با نظام و سرنگون کردن آن، به جای رو کردن به مردم و چسباندن آنها محکم به خودمان، با هم بجنگیم. نه اینکه نشستیم و آگاهانه تصمیم گرفتیم. اما حقیقت این است که این الان ارجح بسیاری از ماست! متاسفانه! هم مردم و هم مبارزه با نظام تحت الشعاع یک جنگ دیگر است. در این جنگ هم اول جبهه ها تعریف شده، بعدا توجیهات و تبلیغات جنگی را ساخته و پرداخته میکنیم. باور کنید الان اگر از یک آدم بیسواد، یک رهگذر خیابان بپرسید این کمپینی که مینا احدی راه انداخته به نفع مردم است، به ضرر اسلام و تروریسم اسلامی هست یا نه، این جوابهایی را تحویل شما نمی دهد که محمود قزوینی به اسم تئوری و "استدلال" آن هم در ارگان رسمی حزب ما با تاسف ردیف کرده است. بعضی چیزها قضاوت کردنش و سره را از ناسره تشخیص دادنش فقط جفت چشم بینا میخواهد. مردم به ما می خندند آخر! چرا دارد از قلمتان خون می چکد وقتی قضاوت ناعادلانه میکنید و اصلا متوجه هم نیستید. چرا حقیقت را راست راست زیر پا میگذارید آخر. به چه حقی به این مبارزه میگویید ارتجاعی!! چرا اول مخالفید بعدا تئوری درست میکنید؟ رفیق محمد آسنگران به چه حقی این موضع گیری را برای زدن ما و شعله ور کردن کل بساط این جنگ به پای کل این حزب و کادرها و اعضاعش می نویسد؟ کو انصافتان؟ چرا بس نمی کنید؟
بیایید بروید لینک اولین مصاحبه مینا را و تفسیر مهمترین خبرگزاری سراسری آلمان را بخوانید تا ببینید جامعه به شما دارد چه میگوید. این عین جمله شان است: " مینا احدی خود را در جنگ مهمی بر علیه اسلام وارد کرده است، دشمن او بزرگ است ولی جبهه پشت سرش درهم ریخته است ( کلمه درهم ریخته تازه مناسب حرفی نیست که در زبان آلمانی آمده است "تسر شپلیدرن" معدل ترجمه تحت الفظی اش میشود شکستن مثلا کریستالی که خرد و خاک شیر شده است
حق دارد یارو! حق دارد! جبهه پشت سرش درهم ریخته است! این را فقط آلمانیها مانده بود تشخیص بدهند، رفقای همزبان خودمان تشخیص نمی دهند
هر وبلاگ و سایت آلمانی را در این باره بخوانید، فقط اسلامیهای طوق هستند که مخالفند و خط و نشان کشیده اند، دوست این کمپین مردمند. دشمن این کارزار جنبش اسلامی و اعوان و انصار تروریستش! رسما در تلویزیون شبکه سراسری آلمان کلمات تهدید آمیز علیه مینا را نشان دادند، کسی که به گفته خبرنگار آلمانی خانه اش بعد از کمپین برایش زندان شده است
چرا حواسمان نیست چه میگوییم؟ این چه مبارزه ارتجاعی هست که دشمن آن اسلام سیاسی است؟ دوستان آن مردمند؟ بریزید دور این تئوریهای پوچ را که یک مثقال حقیقت در آن نیست. چه ربطی دارد که پای موش و گربه بازی دول غربی را به وسط میکشید؟ بر عکس است، دول غربی چنان به مخمصه افتاده که دارد برای عقب راندن اسلامیها اجبارا به شنیدن صدای اعتراض ما هم جا میدهد. دولت غربی که جلسه گذاشته اسلام را به عنوان دین رسمی بیاورد در پارلمان! دول غربی که خودش دیوار برقی کشیده در استخراینجا تا زنانه و مردانه بکند! دولت غربی که در دادگاه رسمی اش به زن گفته برو خانه شوهرت، عیب ندارد کتک خوردی! اگر دول غربی دارد از مبارزه جنبش من به جهت استیصال خودش که در نتیجه سیاستهای خودش هست استفاده میکند که باید رفیق محمود را خوشحال کند که! باید هورا بکشد که عجب جنبشی داریم که باز هم با این همه بلا که به سرش آوردیم باز هم شکرا آنقدر قوی هست که دول غربی هم از ترس مردم و سردرگمی پشت آن قایم میشوند؟! پس چه ربطی دارد که آن را به جیب آنها میریزد پس؟ چرا به جای اینکه توی سر اسلامیها بزنید که خانه این زن کمونیست را برای خودش و بچه هایش زندان کرده اند، توی سر این حرکت و این جنبش و فعالینش میزنید؟ چرا آخر؟ تئوری که به تو میگوید پا روی وجدان خودت بگذاری تئوری نیست، دستمال یک بار مصرف است! به حقیقت نگاه کنید آخر. یک جنگی راه افتاده که ملا و شیخ و تروریست بر علیه این کمونیستها بسیج شده اند، شما به جای اینکه بیایی و بگویی گور پدر فلان اختلاف سیاسی که من با این افراد دارم، جلو مردم و جلو دشمن جنگم ارجح است. توی دهن مسجد شهر کلن بزنی، توی دهن نماینده اتحادیه "مسلمین" بزنی، توی دهن تروریستهای بسیج شده پاکستانی و ایرانی و... بزنی، اطلاعیه بدهی با شجاعت بگویی پدرتان را در می آوریم، مردم آلمان را بسیج میکنیم اگر یک مو از سر اینها کم بشود، بعد از ماهها سکوت که گذاشتی فحش بخورند و پلیس آلمان محافظ آنها بشود و... آمدی و سلام و علیکت این هست که این حرکت ارتجاعی است؟! آنوقت ما اجتماعی هستیم و دیگران هپروتی و غیر اجتماعی! کی باور میکند رفیق محمود قزوینی. چرا با دست خودتان دارید همه چیز را نیست و نابود میکنید؟
دیگر استدلالی سطحی تر از این نبود که بند کنیم به اینکه چرا اسمش را "اکس مسلم" گذاشتید؟ واقعا رفیق محمود اگر مینا احدی اسم کمپینش را مثلا میگذاشت "کمپین حکمتیستی علیه اسلام" شما می آمدی و حمایت میکردی؟ بحث راه نمی انداختی که یعنی چه، واه، حکمتیست صاحب دارد؟
درد کسی در بیرون ما و در وسط این جامعه "اکس مسلم" نامیدن این کمپین نیست. والا نیست، بلا نیست! اگر نه این اسم درستترین و بهترین اسمی بود که روی این حرکت گذاشتند. نمردیم و یک بار یک کمپینی دیدیم که رفقای ما روانشناسی مردم اروپا را وارد محاسبات خود کرده اند نه روشهای عقب مانده داد و هواری و بی مطالعه و بدون کانسپت و عقب مانده شرقی را. کسی که دردش این باشد که این حرکت عیارش کمونیستی و انقلابی و اجتماعی باشد اصلا به اسمش گیر نمی دهد، به تاثیرات اجتماعی و سیاسی این جنگ نگاه میکند. من بر عکس یک دوجین آدم دیده ام که اصلا می آیند و سئوال میکنند و برایشان جالب است که چنین جنبشی با این اسم وجود دارد. شما دارید "اکس مسلم" را ترجمه میکنید و بار آن میکنید. این اسم در زبان مخاطب اروپایی آن اصلا این بار را ندارد. خود رفیق محمود بعد از 20 سال زندگی در اروپا حتما میداند. این اسم را من هر جایی گفتم اولین حرفی که شنیدم این بوده که چه جالب این به تاسی از مبارزات زنان در دهه 70 است؟ از این خوشحال شده اند که ما از روش مبارزه غربی تاثیر میگیریم نه از خودسوزی و اعتصاب غذای شرقی! این کمپین باعث شد سانسور مدیای آلمانی بشکند. آدم دلش برای اولین بار نسوزد که ماهانه مالیات تلویزیون میدهد. عالم و آدم میدانند که این زن و همراهانش کمونیست هسنتد. توده ایها و اکثریتیها با دوستان حزب سبزشان همانها که میهمان آقای گنجی و دارو دسته شان بودند و در برلین از ما درس درست و حسابی گرفته اند به خیال خودشان "توطئه" کرده اند که مینا احدی را لو بدهند که ایشان کمونیست کارگری است، تلویزیونها بترسند و مصاحبه نکنند، نشد، نگرفت! یارو میداند ایشان کمونیست است، به امثال بهمن نیرومند ها دیگر کسی گوش نمی کند! میکروفون نمی دهد. برای اینکه نه دول غربی، بل، جامعه غرب رفیق محمود، جامعه غرب به صدای متهور نقد دین و بویژه دین اسلام محتاج است. من یک دوجین مصاحبه از مینا احدی دیده و شنیده و خوانده ام. در تک تک این مصاحبه ها مینا احدی یک پرچم بسیار رادیکال و انسانی را بلند کرده است. یک سانتی متر از این جبهه جنگ فرقه ایی فاصله بگیرید واقعا افتخار میکنید که چنین صدایی وجود دارد. هزینه سنگینی دارد بابت این تلاش پرداخت میشود. با چشم خودم این را میبینم. از بیرون اگر نگاه کنید، اصلا یک تصویر دیگری میبینید. تصویری که به هیچ یک از استدلالات محمود ربطی ندارد
آیا این جنبش به وسیله موش و گربه بازی دول غربی ملا خور خواهد شد؟ به نظر من نه! اگر موش و گربه بازی رفقای خودمان بگذارد
رفیق محمود قزوینی یک مثلی در زبان آلمانی هست که میگوید اگر چکشی دست داشتی، همه مسائل را میخ نبین
من به این ضرب المثل اضافه کنم... بزن تو سر نظام و اسلام! بزن توس سر دشمنان مردم فقط! دشمنان مردم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر