۱۳۸۶ خرداد ۱۷, پنجشنبه

مخالفین اکس مسلم چرا ناراحتند؟

مخالفین اکس مسلم چرا ناراحتند؟

عبدل گلپريان
3
ژوئن 2007

کمونیستها پیگیرترین انسانها در مبارزه علیه مذهب و هرگونه شائبه مذهبی هستند. اما گویا کسانی پیدا میشوند که ضمن "کمونیست و ضد مذهب خواندن خویش" نه تنها چنین تلاشی را در دستور خود ندارند بلکه دیگران را نیز از زدن و عقب راندن باندها و جریانات مرتجع مذهبی و اسلامی منع می کنند. این رسالت و قرعه را متاسفانه در درون چپ سرگردان شاهد هستیم. زیاد جای تعجب نیست، چنین درک و نگرشی در میان این دسته از مخالفین کمپین علیه مذهب و اسلام سیاسی، پیش زمینه نظری و تئوریک دارد. جالب این است افرادی از یک حزب که خود را طرفدار حکمت می دانند به چنین درد و مشکلی دچار آمده اند اما گویا مسئله به چند نفر خلاصه نشد، بلکه حزب شان مهر تایید خود بر این مواضع "درخشان" را حک کرده است. در شرایطی که جریانات اسلامی بویژه در آلمان و در جریان تعرض به اسلام سیاسی متحمل عقب نشینی شده اند، داد و فریاد کسانی بلند شده که می گويند دست نگه دارید، دارید چکار می کنید؟ چنانکه گفته شد این مواضع پیش زمینه نظری و تئوریک دارد، یک شبه نازل نشده است. جریانی که برای شیخ نصرالله که می خواهد رشته مهد کودکها را احداث کند، صوت می کشد و کف می زند، لاجرم باید در مقابل این کمپین ایستادگی ميکند. از مواضع این دوستان سابق کوچکترین تعجبی نباید کرد. اگر از کمپین سازمان اکس مسلم دفاع می کردند جای تعجب می بود. در پرخاش گری این طیف از "مخالفین اسلام سیاسی" به کمپین اکس مسلم، با هورا کشیدن برای شیخ نصرالله، ذره ای تناقض وجود ندارد. این یعنی یک خط سیاسی، نظری روشن در برخورد به اسلام سیاسی از جانب آنها
برای پرداختن و پاسخ دادن به این نگرش آشفته، این بار با چند نفر که در حزبی با تعدد نظرات جمع شده اند، روبرو نیستیم بلکه سر راست به مواضع رسمی این حزب در برخورد به این مسئله، باید پاسخ داد
مشکل دیگر حزب "حکمتیست" بر سر نام اکس مسلم است. در استدلال مخالفت مخالفین ما در مبارزه با اسلام و اسلام سیاسی، نوشته اند که اکس مسلم یعنی برگشتن از مذهبی و گرویدن به مذهب دیگر! چنین حزبی و چنین قلم بدستانی، اساسا سر در دائرت المعارف دارند نه مبارزه پیگیر علیه اسلام و اسلام سیاسی. اینها ناتوان تر از آن هستند که سنتی دیگر و تغییراتی به نفع دیگران ایجاد کنند. توجیه عامه پسندشان این است که اگر کسی گفت من از اسلام برگشته ام، این مترادف با گرویدن به مسیحیت است. آیا نازل تر از این استدلال عهد عتیقی، می توان در توجیه کرنش در مقابل جریانات اسلامی چیز دیگری گفت؟ چنانکه گفته شد، چنین تعرضی به ما از جانب این حزب، پایه های نظری و تئوریک دارد. انتظار این عکس العمل میرفت اما با تاخیری چند ماهه آغاز کردند. اگر فعالیت کمپین اکس مسلم توجه کسی را جلب نمی کرد، اینها هم ساکت بودند اما بازتاب و انعکاس آن در آلمان و بخش وسيعي از جهان و راه اندازی این حرکت در اسکاندیناوی، تاب تحمل را از مخالفین ما گرفت و شروع به ناسزا گویی کردند. استدلال این دوستان بیش از حد از سر افراط در مخالفت با سازمان و کمپینی است که نگاه ها را متوجه خود ساخته است. دوستان "حکمتیست" بجای سرگرم کردن خود با تعاریف ذهنی خویش از اسامی و نام اکس مسلم، بهتر است پای صحبت زنان و دخترانی بنشینند که این کمپین و این سازمان را بعنوان روزنه ای برای نفس کشیدن خود و رهايي از چنگال سازمانهای اسلامی فهمیده اند. اگر دعا زنده بود اگر انسا 17 ساله که در اوایل مه امسال از پنجره به بیرون پرتاب شد زنده بود، اگر قربانیان قتلهای ناموسی جان دوباره ای می یافتند، پاسخ مناسب را به "چپ ضد امپریالیست" و قلم بدستان این جریان می دادند. اما دختران و زنانی که روزانه با هیولای اسلام سیاسی دست و پنجه نرم می کنند، مخالفین این کمپین را فقط مورد ریشخند قرار خواهند داد
کسانی که سر در لاک خویش فرو برده اند و با تز خانه نشيني خود در هر واقعه ای دیگران را به سکوت و دوري گزيدن در تحرکات اجتماعي دعوت می کنند، اسمی را که برای خود برگزیده اند، چندان برازنده افکار و عملکردشان نیست. فقط کار ما را اندکی سخت تر می کنند. و اما چند کلمه ای هم پیرامون مقولات انتساب کردن. می گویند و می نویسند که انسانها را به مسلمان و غیر مسلمان منتسب می کنید و فاکتهایی از نوشته های منصور حکمت در مورد تقدی که او از انتساب انساتها به القاب متعدد دارد رجوع می کنند. این نوع رجوع و فاکت و برهان آوردن از حکمت، دقیقا سبک و سنت و روشی مذهبی گونه است. بارها گفته ایم و نوشته ایم که "حکمتیستها" در سنت سیاسی شان و در رجوع به منصور حکمت، حکمت را به نوعی مذهب برای خود تبدیل کرده اند. به گونه ای کلیشه وار از حکمت فاکت و مثال می آورند. اما ذره ای از متدولوژی حکمت بهره نبرده اند و تمام درد و معضل اینها همین است. با چنین درک و نگرشی از حکمت است که این دیوار تا ثریا می رود کج. اما در هم آمیختن این کمپین با نوشته های منصور حکمت در مورد نقد القابی که ناسیونالیسم و فرهنگ و سنت های دیگر اجتماعی به هویت انسانی علم کرده اند، هیچ گونه ربطی ندارد. قضیه کاملا برعکس است. کمپین اکس مسلم به این خاطر مورد حمایت طرفداران و مورد تعرض مخالفینش است که می گوید: من مذهب ندارم، من نژاد ندارم، من به هیچ فرهنگ و سنت ملي، مذهبي تعلق ندارم بلکه انسانم و از انسانیت دفاع می کنم. پاسخ به هر تک موضعی از چپ ضد امپریالیست دردی را دوا نخواهد کرد. معضل این دوستان سابق، پایه ای تر از آن است که بتوان بیان کرد. مارکس زماني گفت که مذهب افيون توده هاست. اگر مارکس امروز زنده بود همراه و همصدا با ما می گفت که مذهب قاتل انسان و انسانيت است. اگر منصور حکمت زنده بود به فعالین و دست اندر کاران این کمپین، به مینا احدی درود میفرستاد آنگونه که برای تلاش گران کنفرانس برلین درود فرستاد. برای چپ ضد امپریالیست چنین عرصه ای از تلاش نه تنها بیگانه است بلکه با سیاستهایش در تناقض قرار دارد. درمقابل تهاجم وحشيانه، سازمانیافته و ارتجاعي باندها و جريانات اسلامي، دولتهاي اروپايي به اندازه کافي دست نوازش را بر سر اسلام سياسي کشيده اند شما با ترمزهايتان اين کار را نکنيد. يکبار در جنگ لبنان با اینها عکس گرفتيد آيا کافي نيست؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر